آیه های وحدت



 

عبدالله میثمی در یکی از سخنرانی‌هایش برای رزمندگان اسلام گفت: برادران! پیشروی و عقب‌نشینی در خاک، شکست و پیروزی نیست، حقیقت پیروزی، وحدت و انسجام؛ و حقیقت شکست، اختلاف ماست. اگر خدای ناکرده به واسطه حرف‌های اختلاف‌انگیز، رزمندگان در کارشان سست شوند، تمام عواقب و گناهان آن به گردن ماست.»
زمان تقریبی مطالعه : 9 دقیقه

 

 شهید عبدالله میثمی


سال ۱۳۳۴ در شهر اصفهان متولد شد. تولد او مصادف با شب ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) بود. پدرش برای نامگذاری او به قرآن تفأل کرد، نام او را عبدالله» گذاشتند. دوران کودکی و نوجوانی را سپری کرد و در دوره دبیرستان، همزمان با تحصیل، در کنار پدرش مشغول به کار شد. از نوجوانی شور و علاقه خاصی به مسائل مذهبی و ترویج و تبلیغ علوم دینی داشت و شاید همین انگیزه او را در مسیر فراگیری دروس حوزوی و ورود به قبلیه ت و طلبگی قرار داد.

عبدالله در کنار کسب علوم دینی به اتفاق چند تن از دوستانش در مسجد محل، انجمن دینی و خیریه، هیأت حضرت رقیه (ع)»، کلاس‌های آموزش قرآن و صندوق قرض‌الحسنه را پایه‌گذاری کرد و عملاً مسئولیت ارشاد دوستان هم‌سن و سال خود را بر عهده گرفت و قرآن و مسائل ی روز را به آنها تعلیم داد. به تدریج همین محافل دوستانه به جلسات مخفی تبدیل شد. در این زمان بیشتر توجه و تلاش عبدالله و دوستانش به پخش اعلامیه، کتاب و تبیین اهداف مبارزاتی و شخصیت حضرت امام خمینی (ره) و افشای خیانت‌های رژیم شاهنشاهی نسبت به اسلام و مسلمین بود. سرانجام پس از چند سال تحصیل حوزوی و تبلیغ و ترویج احکام الهی، در سال ۱۳۵۳ به همراه برادر شهیدش (حجت‌الاسلام رحمت‌الله میثمی) و چند تن دیگر از دوستانش، به قم هجرت کردند و در مدرسه شهید حقانی» ساکن شد و به تعلیم و تربیت و تکمیل دروس دینی پرداخت.

عبدالله که در کنار درس به مبارزه با رژیم نیز مشغول بود، با خیانت یکی از منافقان، تحت تعقیب قرار گرفت و به همراه چند طلبه دیگر در همین سال دستگیر و راهی زندان شد.
در زندان با وجود آنکه شکنجه‌های فراوانی را تحمل کرد، ذره‌ای نرمش نشان نداد و با تجاربی که داشت محیط زندان را به کلاس درس تبدیل کرد و در حالی که از محضر بعضی از ون کسب فیض می‌کرد، به اتفاق سایر زندانیان هم‌بند به تحقیق و مطالعه‌ی علوم و معارف قرآن و نهج‌البلاغه پرداخت.

او تعالیم قرآن را به زندانیان آموزش می‌داد و این حرکت‌ها در روحیه زندانیانی که تحت تأثیر گروهک‌های ملحد و منافق بودند، تأثیر به سزایی داشت. شهید میثمی که ۳۰ ماه از عمر پرثمرش را در زندان ستم‌شاهی به سر برده بود، در سال ۱۳۵۷ به دنبال مبارزات قهرمانانه‌ی ملت رشید ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) از زندان آزاد شد و پس از رهایی، با روحیه‌ی انقلابی خود در جهت به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از اهدای هر آنچه که در توان داشت، کوتاهی نکرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی، جهت ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت و از محضر استادان کسب علم کرد. سپس در کنار دوست دیرینه‌اش شهید، مصطفی ردانی‌پور» و برای یاری رساندن به این نهضت امام خمینی (ره)، مدتی را در کردستان گذراند و از آنجا به دنبال تشکیل سپاه در یاسوج، به آن شهر رفت، تا در کنار پاسداران به سازماندهی و ارشاد عشایر محروم بپردازد. او که بعد از آزادی از زندان، با سابقه ی قبلی خود می‌توانست در بسیاری از جاهای حساس کشور نیرویی کارآمد باشد، ولی گمنامی را برگزید و بدون نام و شهرت و آوازه، با هدف رشد و اعتلای اسلام، در هر نقطه از سرزمین اسلامی خالصانه خدمت کرد.

این در مدت حضور در استان کهگیلویه و بویراحمد سهم بزرگی در تأمین امنیت و ثبات این منطقه عشایری داشت و تلاش‌های فراوانی برای کمک و رسیدگی به مستمندان و خانواده‌ی شهدا به کار بست. او علاوه بر خدمت در سپاه، در تشکیل بسیاری از نهادهای انقلاب اسلامی در استان کهگیلویه و بویراحمد نقش بارزی داشت و همواره مورد مشاوره‌ی مسؤولین استان قرار می‌گرفت. پس از ۳۰ ماه خدمت و تلاش شبانه‌روزی در آن منطقه‌ی محروم، از سوی نماینده‌ی حضرت امام (ره) در سپاه، به عنوان مسؤول دفتر نمایندگی حضرت امام (ره)» در منطقه‌ی نهم (فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد) منصوب شد.

از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، عبدالله جنگ را یک نعمت بزرگ و یک سفره‌ی گسترده‌ی الهی می‌دانست و معتقد بود که هرکسی بیشتر بتواند در جنگ شرکت کند، از این سفره‌ی الهی بیشتر بهره برده است. برای همین در بسیاری از مناطق عملیاتی حضور فعال داشت و یکی از آن صحنه‌ها این بود که برادرش در مقابل چشمانش در تپه‌های شهید صدر به شهادت رسید.

به تأسی از حضرت امام (ره) و رهبر و مقتدایش معتقد بود که جنگ در رأس همه‌ی امور است و بقیه‌ی مسائل در مرحله‌ی بعد. بنابراین بسیار مشتاق بود که همیشه در جبهه بماند، تا اینکه از طرف حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین شهید محلاتی، نماینده محترم حضرت امام (ره) در سپاه» به مسئولیت نمایندگی امام (ره) در قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ره)» که قرارگاه مرکزی و هدایت کننده تمامی نیروهای سپاه و بسیج و سایر نیروهای مردمی بود برگزیده شد، تا با حضور در میان برادران سپاهی، بسیجی و ارتشی، شمع محفل رزمندگان و مایه قوت قلب آنان باشد.

حجت‌الاسلام میثمی که با علاقه و عشق بی‌نظیر این سنگر را انتخاب کرده بود، در آن شرایط حساس در کنار فرماندهان و رزمندگان، توانست نقش مهمی را در انسجام نیروها و رشد معنویات در جبهه ایفا کند. سخن او همواره و بخصوص در خطوط مقدم نبرد و شب‌های عملیات الهام‌بخش رزمندگان و مسؤولان جنگ بود. او حتی برای زیارت خانه خدا هم حاضر نبود، لحظه‌ای جبهه‌های نبرد حق علیه باطل را ترک کند، چرا که معتقد بود جبهه اجر زیارت خانه‌ی خدا را هم دارد.

وی همواره در میدان جهاد حاضر بود و یار و یاور رزمندگان اسلام به شمار می‌رفت. تکلیف دینی در نزد او بر همه چیز مقدم بود. بصیرت و آگاهی او در آن شرایط سخت، گره‌گشا بود، اخلاص و تقوای او امید را در دل‌ها زنده می‌کرد و تبسمش یأس و نومیدی آنان را می‌زدود. او در بسیاری از صحنه‌ها پیشتاز بود. دلسوزی، ایمان و علاقه‌اش به حضرت امام (ره) و انقلاب، او را پذیرای همه‌ی سختی‌ها کرده بود. حجت‌الاسلام میثمی در کوران حوادث انقلاب و جنگ بر این نکته تأکید می‌کرد که وقتی انسان برای خدا کار کند، هرچند هم آن کار کوچک باشد، چنان نمود دارد که اصلاً خودش هم باور نمی‌کند.

کار کردن در راه خدا و خدمت به بندگان برایش به مثابه‌ی عبادت و از همه چیز شیرین‌تر بود. زیرا فعالیت و تلاش برای رضای خدا را معراج خود می‌دانست و در حقیقت، تعالی و رسیدنش به کمال معنوی، نتیجه‌ی همین اخلاص و عشق به خدمت‌گزاری بود. او هر آنچه داشت، در طبق اخلاص نهاده بود و برای احیای دین خدا و ارزش‌های متعالی سر از پا نمی‌شناخت.ایثار و از خود گذشتگی او به حدی بود که در همه حال، برای سپاهیان اسلام، نمونه و الگو بود. اعتقاد راسخ و روح باصفایش که در مراحل مختلف زندگی، به ویژه در دوران زندان، صیقل یافته بود، از او انسانی وارسته ساخته بود، که جز در وادی سالکان طریق عشق و مخلصان درگاه معبود، نمی‌توان چنین یافت. عبدالله همواره مسؤولیت عظیم فرماندهان و نیروهای رزمنده و امانت سنگین و بار مسئولیت شهدا را یادآوری می‌کرد و می‌گفت:
خدا می‌داند اگر پیام شهدا و حماسه‌های آنها را به پشت جبهه منتقل نکنیم، گنهکاریم.»

این عالم وارسته و مبارز که با درک تکلیف و شناخت زمان، خدمت در جبهه‌ها را بر همه چیز ترجیح داده بود، به رزمندگان گوشزد می‌کرد: اگر به خاطر مشکلات و به اسم پایان مأموریت و غیره بخواهیم برگردیم، نوعی سقوط است. برادران پیوسته از خدای خود بخواهید که توفیق ادامه‌ی نبرد را از ما نگیرد. خدا می‌داند روز قیامت وقتی روزهای جبهه‌مان را ببینیم و روزهای مرخصی را هم ببینیم، گریه خواهیم کرد که ای کاش مرخصی نرفته بودیم.»

حجت‌الاسلام میثمی که در فراز و نشیب‌های انقلاب و جنگ، وظیفه‌ی خود را خوب می‌شناخت و با حضور مستقیم در جبهه‌ها و خطوط مقدم، سند زنده‌ی عمل به تکلیف و همراهی ت با فاتحان میادین رزم را به نمایش می‌گذاشت، در یکی از سخنرانی‌هایش برای رزمندگان اسلام گفت: برادران! پیشروی و عقب‌نشینی در خاک، شکست و پیروزی نیست، حقیقت پیروزی، وحدت و انسجام و حقیقت شکست، اختلاف ماست. اگر خدای ناکرده به واسطه حرف‌های اختلاف انگیز ما، رزمندگان در کارشان سست شوند، تمام عواقب و گناهان آن به گردن ماست.»

این مبارز و فداکار آنگاه که می‌دید رزمندگان و فرماندهان، برای دفاع از اسلام به شهادت می‌رسند و مزد جهاد را دریافت می‌کنند، می‌گفت: خدا می‌داند که من این روزها دارم زجر می‌کشم، چرا که می‌بینم برادران ما چه زیبا به پیشگاه خدا می‌روند. خدا نکند که عاقبت ما، جور دیگری باشد.»

سرانجام همان‌طور که در شب دوم عملیات کربلای ۵ به دوستان گفته بود: من در این عملیات اجر خودم را از خدا می‌گیرم.»هنگامی که در تاریخ روز نهم بهمن ماه سحرگاهان، آن زمان که دلباختگان جمال محبوب، برای مناجات با خدای خویش آماده می‌شد، وعده الهی تحقق یافت و در منطقه عملیاتی کربلای ۵»، از ناحیه‌ی سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و بعد از سه روز ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۶۵ مطابق با دوم جمادی‌الثانی که مصادف با شب شهادت حضرت زهرا (ع) بود که به شهادت رسید.

 


 

یک روز قبل از شهادتش، در خانه به من گفت: شاید فردا نباشم. گفتم این چه حرفی است الان که هستیم و قرار نیست اتفاقی بیفتد. غافل از اینکه همان فردایش در خیابان برادرم را با گلوله به شهادت رساندند و خبر شهادتش را ساعت 4 صبح به ما دادند.
زمان تقریبی مطالعه : 9 دقیقه

 

 شهید انقلاب عبدالله رسولی

 دقیقاً یک ماه بیشتر از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که عبدالله رسولی را در منطقه پامنار به شهادت می‌رسانند. شهید رسولی که قبل از پیروزی انقلاب از خدمت سربازی خارج شده بود پس از پیروزی انقلاب وارد کمیته شد و حضوری فعال در کمیته داشت. او آن روز‌ها ۱۸ سال بیشتر نداشت و خودش را برای خدمت در نظام اسلامی مهیا می‌کرد. شهید رسولی مثل هزاران جوان در آن دوران، آرمان‌های اسلامی و انسانی زیادی داشت و برای برقراری این آرمان‌ها تلاش بسیاری می‌کرد. در آخر شهید عبدالله رسولی در ظهر ۲۱ اسفند ۱۳۵۷ در حالی که مشغول خدمت به مردم در منطقه پامنار بود، با گلوله دو موتورسوار به شهادت می‌رسد. شهید رسولی همانند دیگر شهدای انقلاب جانش را برای نظام اسلامی فدا کرد و برای همیشه نامش را در تاریخ کشور جاودانه ساخت. زهرا رسولی، خواهر شهید در گفت‌وگو با جوان» گذری به دوران کودکی و روز‌های گذشته می‌کند و از خاطرات و یاد‌های برادر شهیدش می‌گوید. خاطراتی که هیچ‌گاه برای آن‌ها رنگ کهنگی نمی‌گیرد و هر سال با آمدن دهه فجر و روز پیروزی انقلاب آن‌ها را بیشتر از هر زمان دیگری یاد برادرشان می‌اندازد.

برادرتان به لحاظ مسائل تربیتی و عقیدتی در چه فضایی رشد و پرورش یافتند و خانواده چه نقشی در این میان داشتند؟
پدرمان خدابیامرز فردی مذهبی و معتقد بود که به لحاظ نماز و روزه ما را هم مقید بار آورد. پدر و مادرم خودشان نماز و روزه‌های‌شان را به‌جا می‌آوردند و به ما هم خیلی سختگیری نمی‌کردند، ولی باز در ماه رمضان مراقب بودند که ما روزه‌های‌مان را بگیریم و همچنین در طول روز حواس‌شان به نماز خواندن‌مان بود تا نمازمان یادمان نرود یا قضا نشود. ما هم دیگر بدون گفتن کسی نماز و روزه‌های‌مان را به‌جا می‌آوردیم و حواس‌مان به مسائل مذهبی‌مان بود. خانواده بی‌قید و بندی نبودیم و ما هم از همان کودکی با مسائل دینی آشنا شدیم. من و خواهرهایم بدون هیچ اجباری از همان سن کم حجاب‌مان را گرفتیم و به آن پایبند بودیم. برادر شهیدمان هم همین‌طور با مفاهیم دینی رشد کرد و بزرگ شد و طوری نبود که بگوییم با این مسائل غریبه بود. عبدالله دو سال از من بزرگ‌تر بود و کاملاً به نماز و روزه‌اش مقید بود و نسبت به مسائل مذهبی حساسیت‌هایش را داشت.

در خانواده چند فرزند بودید؟
ما سه خواهر و سه برادر بودیم که آقاعبدالله از میان فرزندان به شهادت رسید. ما خانواده‌ای معمولی مثل بقیه بودیم فقط چیزی که آن زمان خیلی مشهود بود دورهم بودن خانواده‌ها و صمیمیت بین اعضای خانواده بود. فضا خیلی گرم و صمیمی بود و همه راحت بودند و بودن در کنار هم یکی از باارزش‌ترین مسائل زندگی‌مان بود.

فضای خانواده‌تان ی بود که بخواهید در داخل خانه درباره مسائل ی صحبت کنید؟
پدرم خیلی درباره مسائل ی صحبت نمی‌کرد، ولی ما زمان انقلاب با شرکت در راهپیمایی‌ها حضوری فعال در مبارزات انقلابی داشتیم. پدرم فعالیت‌هایش را داشت، ولی بر زبان نمی‌آورد. ایشان زمان تشییع پیکر آیت‌الله طالقانی خیلی فعال بود و سر خاکشان رفت. استدلال پدرم از حرف نزدن این بود که اگر چیزی بگوید ممکن است روی ما که کم سن و سال بودیم تأثیر بگذارد و آن وقت شاید بلایی سرمان بیاید.

آیا از فعالیت‌های ساواک ترس و واهمه‌ای داشتید؟
زمانی که مبارزات انقلابی به اوج خود نرسیده بود ما مدرسه می‌رفتیم و خیلی در جریان اتفاقات نبودیم. زمان پیروزی انقلاب دیگر فعال شدیم و در تظاهرات‌ها شرکت می‌کردیم. وقتی به تظاهرات می‌رفتیم پدرم می‌گفت: مراقب باشید بلایی سرتان نیاید و ما هم می‌گفتیم همه مردم رفته‌اند و ما هم باید برویم.

برادرتان در دوران مدرسه چطور دانش‌آموزی بودند؟
در درس خواندن دانش‌آموزی معمولی بود، ولی در مسائل اخلاقی تفاوت‌هایی با دیگران داشت. خاطرم هست آن زمان در مدارس به دانش‌آموزان تغذیه می‌دادند و مدیر مدرسه مقداری از تغذیه بچه‌ها را برای خودش برمی‌داشت. برادرم از این موضوع مطلع می‌شود و یک روز بچه‌ها را جمع می‌کند تا خورده شدن حق دانش‌آموزان را به بقیه بگوید. خیلی مخالف پایمان شدن حق کسی بود و نمی‌توانست تحمل کند حق مظلوم از بین برود. در کار‌های دیگر زندگی‌اش هم همین روحیه را داشت و مراقب بود حق کسی پایمال نشود. به نظرم وجود چنین روحیاتی ایشان را به سمت فعالیت‌های انقلابی سوق داد. آن زمان می‌دید که حق مردم خورده می‌شود و او هم نمی‌توانست ساکت بنشیند و کاری کند. از همان دوران ابتدایی چنین روحیه‌ای داشت و نمی‌توانست زورگویی کسی را ببیند. ما گاهی اوقات نگرانش می‌شدیم که شاید با کارهایش برایش در مدرسه دردسر ایجاد شود یا او را اخراج کنند، ولی آقاعبدالله بدون توجه و ترس کار خودش را می‌کرد. آن زمان در ماه محرم برای هیئت کمک می‌کرد. بچه‌ها برای خودشان هیئت داشتند و ایشان ماه محرم خیلی فعال بود. آن زمان جوانان و نوجوانان در کار‌های مذهبی خودساخته بودند و خودشان از روی اعتقاد قلبی و از روی ایمان‌شان و از ته دل فعالیت داشتند.

در خانه چطور بچه‌ای بودند؟
در خانه خیلی آرام، مهربان و بامحبت بود. همیشه همدم و همیارمان بود و با ما صحبت و درد دل می‌کرد. آزارش به کسی نمی‌رسید و همه دوستش داشتیم. در مهر ۵۷ به خدمت سربازی رفت و دقیقاً از همان زمان اولین جرقه‌های انقلابی‌گری در وجودش زده شد. وقتی که امام فرمود: ارتشی‌ها از پادگان فرار کنند او هم فرار کرد و در ارتش نماند. بعد از انقلاب هم عضو کمیته شد و به صورت مستمر در کار‌های انقلابی حضور داشت. یک بار هم خدمت امام خمینی (ره) رسید و ایشان را از نزدیک ملاقات کرد. در کمیته منطقه پامنار و سرچشمه بود و در همین منطقه هم گلوله خورد و به شهادت رسید.

در کدام قسمت ارتش خدمت می‌کرد؟
آقاعبدالله برای کار به گارد رفته بود و همان سه ماه اول حضورش به تظاهرات انقلابی خورد. آن زمان می‌گفتند که به نیرو‌ها اسلحه می‌دهند تا مردم خودشان را بکشند که برادرم زیر بار این حرف‌ها نمی‌رفت و می‌گفت: من هیچ‌وقت چنین کاری را نخواهم کرد. می‌گفت: هیچ‌گاه روبه‌روی هموطنانم و برادرانم نخواهم ایستاد و هیچ وقت رو به آن‌ها اسلحه نمی‌گیرم و به کسی آسیب نمی‌زنم. به خاطر همین از ارتش فرار کرد و بعد از انقلاب وارد کمیته شد. هنوز به گرفتن سردوشی نرسیده بود که از آنجا بیرون آمد. زمانی که به ارتش رفت کمی اطلاعات پیدا کرد و نسبت به مسائل کشور آگاهی‌اش بیشتر شد. اوایل مهر وارد ارتش شد و فکر کنم اواخر آذر بیرون آمد. هنوز دو ماهی تا پیروزی انقلاب مانده بود که دیگر در آنجا نماند.

آن زمان بیشتر نسبت به چه مسائلی انتقاد و اعتراض داشتید؟
ما می‌گفتیم مردم باید به حق خودشان برسند و زور بالای سرشان نباشد. آن زمان همه برای برقراری عدالت و یکدست شدن جامعه و حمایت از مستضعفین قیام کردند. برقراری عدالت در جامعه مهم‌ترین دغدغه و خواسته برادرم بود و نمی‌توانست وجود اختلاف طبقاتی در جامعه را ببیند. از زمان ورود به ارتش تا فرارش و پیروزی انقلاب و سپس شهادت خیلی زمان زیادی طول نکشید. تمام این اتفاقات در شش ماه اتفاق افتاد. ایشان اول پاییز وارد ارتش شد و آخر پاییز فرار کرد و ۲۱ اسفند هم به شهادت رسید. پدر و مادرم نگران تبعات فرار کردن برادرم بودند و به ایشان گفتند از پادگان فرار نکن، ولی شهید قبول نکرد و گفت: دیگر نمی‌توانم بمانم. می‌گفت: هر اتفاقی می‌خواهد بیفتد بگذارید بیفتد، چون من دیگر حاضر به کار کردن برای شاه نیستم. خدا را شکر یک ماه و نیم بعد رژیم عوض شد و مشکلی پیش نیامد.

از فضای داخلی ارتش و اتفاقات آنجا برای‌تان تعریف می‌کرد؟‌
می‌گفت: آنجا هم مثل خیابان‌ها شلوغ است و بسیاری از نیرو‌ها دیگر نمی‌خواهند خدمت کنند و به دنبال بیرون آمدن و فرار هستند. فضای غالب در ارتش در پاییز و زمستان ۵۷ طوری شده بود که بیشتر نیرو‌ها حاضر به خدمت نبودند. وقتی پدرم به برادرم گفت: امکان کشته شدنت وجود دارد گفت: اشکالی ندارد و چه چیزی بهتر از کشته شدن در راه دین برای آدم وجود دارد. آن زمان حرف تمام جوانان برقراری احکام دین در جامعه و برپایی عدالت بود.
همان‌طور که اشاره کردید برادرتان خودشان را برای شهادت هم آماده کرده بودند و واهمه و ترسی از خطرات مبارزه نداشتند.
یک روز قبل از شهادتش در خانه به من گفت: شاید من فردا نباشم. من گفتم این چه حرفی است الان که هستیم و قرار نیست اتفاقی بیفتد. غافل از اینکه همان فردایش در خیابان برادرم را با گلوله به شهادت رساندند و خبر شهادتش را ساعت ۴ صبح به ما دادند.

شهادت‌شان چطور اتفاق افتاد؟
در منطقه پامنار که محله شیفت‌شان بود صف قصابی بود و ایشان به همراه چند نفر دیگر برای نظم دادن به صف و خیابان می‌روند که دو موتورسوار نزدیک‌شان می‌شوند. یکی از دوستانش تا می‌خواهد بگوید مراقب باش، همان لحظه تیری به چشمانش شلیک می‌کنند. ساعت یک بعدازظهر این اتفاق می‌افتد و آقاعبدالله را به بیمارستان امیرکبیر می‌برند و در آخر ایشان به شهادت می‌رسند. به ما ساعت ۴ صبح خبر شهادتش را دادند. برای پدر و مادرم از دست دادن جوان‌شان خیلی سخت بود. آقاعبدالله هنگام شهادت ۱۸ سال بیشتر نداشت و برای همه‌مان خیلی سخت بود. آن روز‌ها غیر از ما خانواده‌های زیادی داغدار جوان و عزیزشان بودند و تنها ما نبودیم که جوان از دست داده بودیم. پدر و مادرم هم به خاطر دست یافتن به اهداف و آرمان‌هایی که برایش تلاش کرده و جوان‌شان را از دست داده بودند تمام سختی‌ها را تحمل می‌کردند و فقط می‌خواستند انقلاب به اهداف خودش برسد.

متوجه شدید آن دو موتورسوار چه کسانی بودند؟
روز‌های اول پیروزی انقلاب ترور‌های زیادی اتفاق می‌افتاد. هم از اعضای رژیم قبلی دست به ترور می‌زدند هم اعضای گروهک‌ها، نیرو‌های انقلابی و حزب‌اللهی را ترور می‌کردند. ما در آخر نفهمیدیم چه کسانی بودند و فقط گفتند دو موتورسوار از روبه‌رو به برادرم شلیک کردند و رفتند. آن زمان ترور‌های اینچنینی زیاد اتفاق می‌افتاد.

 


 

در نیمه شب به آن کانال رفتم او را دیدم و وقتی او مرا دید، بلافاصله پشت بوته‌ها پنهان شد و بعداً من متوجه شدم که او بخاطر اینکه مبادا من او را از آنجا برگردانم، پشت بوته رفته بود.
زمان تقریبی مطالعه : 3 دقیقه

 

شهید احمد سلیمانی

 سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی در رابطه با یکی از هم‌رزمانش به نام احمد سلیمانی روایت می‌کند: دست تقدیر این بود که من که از دوران کودکی با احمد بودم، در زمان شهادتش هم بالای سرش حاضر شوم و اگر بخواهم کلمه‌ای را اختصاصاً و حقیقتاً به عنوان مشخصه این شهید ذکر کنم، باید بگویم انسان پاک» لایق این شهید بزرگوار است.

در واقع کسانی می‌توانند این مفهوم را داشته باشند که بعد از معصوم، به درجه‌ای از صالح بودن برسند. احمد علاقه ویژه‌ای به جلسات مرحوم آیت الله حقیقی داشت و در همان جلساتی که در مسجد کرمان برگزار می‌شد، به انقلاب اتصال پیدا کرد و حقیقتاً از همان دوران روح حاکم بر احمد روح شهادت بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این حس شدیدتر شد و او را یک انقلابی درجه یک کرد.

سلیمانی از مؤثرترین فرماندهان لشکر ثارالله بود. در عملیات طریق‌القدس در کانالی که کنده بودیم، سلیمانی هم حضور داشت؛ وقتی من در نیمه شب به آن کانال رفتم او را دیدم و وقتی او مرا دید، بلافاصله پشت بوته‌ها پنهان شد و بعداً من متوجه شدم که او بخاطر اینکه مبادا من او را از آنجا برگردانم، پشت بوته رفته بود.

او در طول جانشینی فرماندهی لشکر ثارالله هیچ گاه خود را در جایگاه فرمانده نشان نداد و هیچکس احساس نکرد که او مسئولیتی در جبهه دارد. با همه فرمانده‌ها ارتباط داشت و حتی برای اینکه بتواند در عملیات‌ها به جبهه و صحنه جنگ نزدیک باشد، یک موتور سیکلت داشت که پیوسته خود را به آتش‌ها می‌رساند.

وقتی که در شب شهادتش مشغول خواندن دعای کمیل بود، حال عجیبی داشت. از اول تا آخر دعا سر به سجده بود و انگار الهام شده بود که قرار است فردا ۱۰ صبح به شهادت برسد. چهره او را که پس از شهادت دیدم، نصف صورتش را خون پوشانده بود و نصف صورتش مثل مهتاب می‌درخشید و حقیقتاً آرامش خاصی در چهره او پیدا بود که باعث شد دیدن این صحنه جزو دیدنی‌ترین صحنه عمرم در دوران دفاع مقدس باشد.

احمد سلیمانی بهار سال ۱۳۳۶ در روستای قنات ملک شهرستان بافت متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در محل تولد خود گذراند و به منظور ادامه تحصیل روانه شهر کرمان شد. کار و تحصیل در کنار هم از او فردی سخت کوش ساخت. شرکت در جلساتی مذهبی موجب آشنایی او با ون مبارز کرمان شد. با فرا رسیدن بهارسال ۱۳۷۵ او یکی از برگزارکنندگان تظاهرات مردمی در کرمان بود.


پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، احمد راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. از آنجا که در سنگر علم و تحصیل نیز سخت می‌کوشید در یکی از رشته‌های مهندسی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد. اما دفاع از میهن او را مم به ماندن در جبهه کرد. در عملیات الی‌بیت المقدس مجروح شد اما بعد از بهبودی باز به جبهه‌های نبرد بازگشت. احمد سلیمانی با عنوان‌های معاون اطلاعات و عملیات و جانشین لشکر ۴۱ ثارالله در عملیات‌های مختلف شرکت کرد و زمینه ساز پیروزی‌های بزرگی شد.

سرانجام در مهر ماه سال ۱۳۶۳ روح احمد سلیمانی جانشین ستاد و معاون اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله از ارتفاعات میمک» به شهادت رسید.

در بخشی از وصیتنامه شهید حاج احمد سلیمانی آمده است: …این دنیا سرابی است که ما در آن چند روزی بیش نیستیم. این دنیا پر از رنگ‌ها و نیرنگ‌ها و دلبستگی‌های پوچ می‌باشد که مانند ماری خوش خط و خال انسان را به خود مشغول می‌کند و ما دو راه بیشتر نداریم یا ماندن و غوطه‌ور بودن در این منجلاب دو روزه و یا دل کندن و جهش کردن و روح را پروازدادن به ملکوت اعلی و کمک خواستن از معبود که ما را از این غربت و تنهایی نجات دهد.»

 


 

فراخوان هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور منتشر شد

به گزارش راهیان نور؛ فراخوان هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور منتشر شد.

بر این اساس زائران سرزمین نور و مناطق عملیاتی می‌توانند آثار ادبی خود با موضوع دفاع مقدس و راهیان نور را به این دبیرخانه ارسال کنند.

در پوستر و فراخوان منتشر شده از هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور اطلاعات لازم برای علاقمندان شرکت در این دوره ارائه شده است.

آثار قابل ارسال به هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور در سه بخش مردمی، حرفه‌ای و ویژه ارائه و داوری می‌شود.

آثار قابل ارائه در بخش حرفه‌ای هفدهمین جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور شامل شعر، داستان، عکس حرفه‌ای، فیلم، فیلمنامه، نمایشنامه خیابانی، پویانمایی، نماهنگ، پوستر، فضای مجازی، نرم افزار، تحقیق و پژوهش است و بخش مردمی متن ادبی، خاطره، دلنوشته، عکس و تلفن همراه را شامل می‌شود.

در بخش ویژه نیز آثار در بخش‌های عکس یادگاری، دلنوشته یادگاری، نامه یادگاری، فیلم ۶۰ ثانیه‌ای قابل ارائه هستند.

بنابر این گزارش، مهلت ارسال آثار به دبیرخانه هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور، پنجم آذر ماه ۱۳۹۸ تعیین شده و علاقمندان برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند با شماره تلفن گویا ۰۲۱۳۵۹۴۹۸۳۰ الی ۳۹ تماس بگیرند و یا به پایگاه اینترنیwww.sarzaminenoor.ir مراجعه کنند.

 

انتهای پیام/

 


رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس‌جمهوری سوریه:


حضرت آیت الله ‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار آقای بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه، رمز پیروزی سوریه و به شکست کشاندن آمریکا و مزدوران منطقه‌ای آن را استقامت رئیس‌جمهور و مردم سوریه و پافشاری آنان بر مقاومت خواندند و با تأکید بر وم مراقبت در مقابل توطئه‌های آینده خاطرنشان کردند: جمهوری اسلامی ایران، کمک به دولت و ملت سوریه را کمک به حرکت و جریان مقاومت می‌داند و از صمیم قلب به آن افتخار می‌کند.
حضرت آیت الله ‌ای با اشاره به ایستادگی صادقانه جمهوری اسلامی ایران در کنار ملت و دولت سوریه از همان ابتدای بحران، افزودند: سوریه با استقامت و همراهی مردم آن توانست در مقابل یک ائتلاف بزرگ از آمریکا، اروپا و متحدان آنها در منطقه ایستادگی کند و با پیروزی از این حادثه خارج شود.
رهبر انقلاب اسلامی، پیروزی جریان مقاومت در سوریه را موجب عصبانیت آمریکایی‌ها و تلاش آنان برای طراحی توطئه‌های جدید دانستند و با اشاره به نمونه‌ای در این زمینه گفتند: مسئله منطقه حائل که آمریکایی‌ها در سوریه به دنبال ایجاد آن هستند، از جمله‌ی این توطئه‌های خطرناک است که باید با قاطعیت آن را رد کرد و در مقابل آن ایستاد.
ایشان، برنامه آمریکایی‌ها برای حضور مؤثر در مرز عراق و سوریه را نمونه‌ای دیگر از طراحی‌های آنها برشمردند و تأکید کردند: ایران و سوریه عمق راهبردی یکدیگر هستند و هویت و قدرت جریان مقاومت وابسته به این ارتباط مستمر و راهبردی است، بر این اساس دشمنان نخواهند توانست نقشه‌های خود را عملیاتی کنند.
حضرت آیت الله ‌ای به یک خطای محاسباتی دشمنان در قضیه سوریه نیز اشاره و خاطرنشان کردند: اشتباه دشمنان این بود که سوریه را با برخی کشورهای عربی اشتباه گرفتند، در حالی‌که در آن کشورها حرکت مردم در جهت مقاومت و در واقع، قیام علیه آمریکا و دست‌نشاندگان آن بود.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین ارتباطات مذهبی و رفت‌وآمد علمای مذهبی ایران و سوریه را نیازمند تقویت و گسترش خواندند و با تأکید بر وم حفظ روحیه ایستادگی و افزایش قدرت دولت و ملت سوریه، خطاب به رئیس‌جمهور این کشور گفتند: جنابعالی با ایستادگی که از خود نشان دادید به قهرمان جهان عرب تبدیل شدید و مقاومت در منطقه به‌وسیله شما قدرت و آبروی بیشتری یافت.
ایشان خاطرنشان کردند: جمهوری اسلامی ایران همچون گذشته در کنار ملت سوریه خواهد بود، زیرا این کار را کمک به جریان و حرکت مقاومت می‌داند و با اعتقادی از صمیم قلب، به حمایت از مقاومت افتخار می‌کند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین برای توفیق ملت سوریه و سلامتی آقای اسد و خانواده ایشان دعا کردند.
در این دیدار، آقای بشار اسد رئیس‌جمهوری سوریه با تجلیل از حمایت‌های بی‌دریغ جمهوری اسلامی ایران از کشورش، گفت: جنگ سوریه مشابه جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران بود. جمهوری اسلامی در این حادثه فداکارانه در کنار ما بود و لازم است موفقیت کنونی را به جنابعالی و همه ایرانیان تبریک بگویم و از آنان قدردانی کنم.
رئیس‌جمهور سوریه با اشاره به برخی تحلیلها که کار سوریه را تمام‌شده می‌دانستند، افزود: ایران و سوریه ملت‌هایی دارای هویت و عقیده هستند و دستاوردهای امروز اگرچه با زحمت و زیان به‌دست آمده، اما یقیناً نتیجه ایستادگی در کنار جریان مقاومت است.
آقای اسد با یادآوری خسارتهای سنگینی که برخی کشورها به‌دنبال تسلیم شدن در مقابل آمریکا دیده‌اند، گفت: بسیاری از کشورها مقهور آمریکا بودند و تصور می‌کردند این آمریکا است که سرنوشت و آینده جهان را تعیین می‌کند اما در اثر ایستادگی ملتهای مقاوم، این تصور غلط در حال فروپاشی است.
رئیس‌جمهور سوریه با اشاره به نمونه‌هایی از تلاشهای تفرقه‌افکنانه آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن در میان اقوام و مذاهب سوریه، افزود: این تلاشها نتیجه عکس داده است و امروز در سوریه، کُردها و عشایر روابط خوبی با دولت دارند و حتی برخی گروهها که سابقه درگیری و اختلاف با دولت داشتند، امروز بر خلاف نظر آمریکا و عربستان سعودی با دولت همراه شده‌اند.
آقای اسد، تقویت ارتباطات مذهبی همچون ارتباطات علمای سوریه با علمای ایران را فرصتی مهم برای مقابله جریانهای تکفیری برشمرد و گفت: ایران و سوریه باید روابط اقتصادی خود را دائماً گسترش دهند چرا که افزایش ارتباطات، عامل مهمی در خنثی کردن توطئه‌های دشمنان دو ملت خواهد بود.



اقتصاد مقاومتی اصطلاحی است که رهبر معظم انقلاب در برابر جنگ اقتصادی دشمنان مطرح کرده و خود به بیان بسیاری از مبانی و راهکارهای آن اشاره نموده است. در مطلب حاضر مبانی و اصول و قواعد اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و به عبارتی نگرش اسلام به چنین اقتصادی تبیین شده است.

نگاه قرآن به اقتصاد
اقتصاد از نظر آموزه‌های قرآنی قوام جامعه است؛ به این معنا که جامعه بشری با اقتصاد، برپا می‌ایستد؛ زیرا آنچه که مردمان را حتی در نهاد کوچکی چون خانواده دور هم‌گرد می‌آورد پاسخگویی به نیازهای آرامشی و آسایشی یعنی روحی و جسمی بشر است؛ چرا که انسان سعادت را در این دو اصل جست‌وجو و معنا می‌کند.
خداوند درباره نقش اقتصاد در جامعه بشری می‌فرماید: و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما؛ اموال خود را – که خداوند آن را وسیه قوام زندگی شما قرار داده – به سفیهان و بی‌خردان مدهید. (نساء، آیه ۵)
در این آیه خداوند اموال یعنی امر اقتصادی را به عنوان عامل قیام جامعه دانست است. پس نقشی که اقتصاد در جامعه ایفا می‌کند همانند ستون میانی خیمه است که خیمه را بر پا نگه می‌دارد و به آن معنا و مفهوم می‌بخشد؛ اگر اقتصاد جامعه از میان برود یا سست و ضعیف شود به همان میزان جامعه آسیب می‌بیند.
از این آیه و آیات دیگر قرآنی می‌توان اهمیت اقتصاد را در زندگی بشر و نیز برپایی جامعه به دست آورد. البته خداوند در آیاتی چون ۸۵ سوره اعراف و ۸۴ تا ۸۶ سوره هود تامین سعادت واقعی انسان را در سایه یکتاپرستی، سلامت امور اقتصادی و پرهیز از فسادانگیزی دانسته و در آیات ۳ و ۴۱ و ۴۳ و ۸۳ و ۱۷۷ و ۲۷۷ سوره بقره و ۳۹ سوره نساء و ۲ و ۳ سوره انفال و آیات دیگر، امور اقتصادی و معیشتی مردم را دارای جایگاهی مهم در حد مسائل اعتقادی و عبادی قرار داده است.
از نظر قرآن اقتصاد تنها در حوزه امور مادی انسان و جامعه نقش ندارد، بلکه نقشی فراتر از آن می‌توان برای اقتصاد تعریف کرد. از همین رو خداوند بر نقش بهره‌مندی‌های اقتصادی در امور معنوی و معنویت تاکید می‌کند. (توبه، آیه ۷۵؛ صف، آیات ۱۰ تا ۱۲)
ماهیت اقتصاد مقاومتی
اصطلاح اقتصاد مقاومتی در برابر وضعیت جنگی تعریف شده است؛ یعنی زمانی که دشمنان از همه حربه‌ها برای به زانو در آوردن جامعه اسلامی بهره می‌گیرند و با تحریم اقتصادی و مانند آن می‌کوشند تا جامعه را تضعیف کرده و آن را شکست دهند. در حقیقت اقتصاد مقاومتی به اقتصادی گفته می‌شود که برای شرایط سخت جنگی و هجوم دشمنان به جامعه اسلامی سامان می‌یابد؛ اما گر به دقت در مسئله اقتصادی و نقش کلیدی آن در جامعه توجه شود، روشن می‌شود که هر جامعه ای باید شرایط اقتصاد مقاومتی را در برنامه داشته باشد؛ زیرا همان طوری که قوام جامعه به اقتصاد است، اقتصادی نیز می‌تواند پایدار و شکوفا و پویا باشد که از عنصر اقتصاد مقاومتی برخوردار باشد و تحت‌تاثیر شرایط سخت طبیعی و یا غیرطبیعی چون جنگ و تحریم و مانند آنها بتواند هم چنان برقرار باشد و نقش قوام‌بخشی خود را ایفا کند.
به بیانی دیگر، بر اساس آموزه‌های قرآنی، اقتصاد جامعه باید بر عنصر اقتصاد مقاومتی شکل گیرد تا هم از نظر درونی قوام‌بخش باشد و هم از نظر بیرونی بتواند در برابر فشارهای گوناگونی چون خشکسالی، زله، جنگ و تحریم مقاومت داشته باشد.
آیات قرآن از انسان‌ها می‌خواهد تا مسئولیت خویش را به عنوان خلیفه الهی در زمین با آبادانی زمین که همان فعالیت‌های اقتصادی است (هود، آیه ۶۱) به درستی انجام دهند؛ زیرا با این روش است که انسان می‌تواند به کمال خویش دست یابد و به عنوان انسان کامل به بهشت برین درآید و همان‌طوری که ایمان به عنوان عمل صالح در آموزه‌های قرآنی عامل ورود به بهشت معرفی شده، اعمال اقتصادی چون انفاق، احسان مالی، اکرام مالی، اطعام، صدقه، قرض‌الحسنه و مانند آنها به عنوان عمل صالح عامل اصلی ورود به بهشت دانسته شده است؛ در حقیقت دو بال پرواز بشر، عمل صالح ایمانی و عمل صالح در قالب عبادی و اقتصادی است که انسان را به سعادت ابدی می‌رساند. (فاطر، آیه ۱۰)
ضرورت اقتصاد مقاومتی
بر اساس آیات قرآنی داشتن اقتصاد مقاومتی همانند اقتصاد قوام‌بخش، ضروری و لازم جامعه اسلامی است. جامعه اسلامی نه تنها باید دارای اقتصادی سالم و شکوفا و قوام‌بخش باشد، بلکه باید دارای اقتصاد مقاومتی باشد که آن را از دشمنان حفظ کرده و اجازه ندهد تا جامعه در برابر دشمنان خوار شود.
قرآن بر ضرورت اقتصاد مقاومتی به اشکال گوناگون تاکید کرده است. از جمله مهم‌ترین آیاتی که می‌تواند این وجوب و ضرورت را بیان کند، آیه ۲۸ سوره توبه است. خداوند در این آیه نه تنها نیازمندی اقتصادی جامعه اسلامی را عامل وابستگی جامعه و ذلت و خواری آن می‌داند بلکه قطع وابستگی اقتصادی به بیگانگان را مورد تشویق قرار داده و نسبت به کسانی که نگران اختلال نظام اقتصادی خود پس از قطع رابطه با مشرکان و دشمنان هستند، یادآور می‌شود که چنین امری نه‌تنها اختلالی بوجود نمی‌آورد بلکه باعث رونق اقتصادی و شکوفایی آن شده و رشد و پیشرفت اقتصاد ملی را سبب خواهد شد. خداوند می‌فرماید: یا ایها الذین آمنوا انما المشر نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا و ان خفتم عیله فسوف یغنیکم الله من فضله ان‌شاء ان‌الله علیم حکیم؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجد‌الحرام نزدیک شوند، و اگر در این قطع رابطه از فقر بیمناکید، به زودی خدا – اگر بخواهد- شما را با فضل خویش بی‌نیاز می‌گرداند، که خدا، دانای حکیم است.
وقتی به این آیه نگاه می شود نگرانی برخی از دولتمردان امروز معنای جالبی می یابد. در حقیقت برخی از دولتمردان امروز نگران آن هستند که عدم آمد و شد غربی‌ها که دشمنان قسم‌خورده کشور هستند، می‌تواند موجب فقر اقتصادی جامعه اسلامی شده و مردم از نظر اقتصادی با مشکل مواجه شوند. در حالی که آیه می‌فرماید پیش از آنکه دشمنان شما تهدید به تحریم کنند یا شما را تحریم نمایند شما پیشگام شوید و آنان را تحریم کنید تا با خوداتکایی و توکل به خداوند از فضل الهی بهره‌مند شوید. بی‌گمان خداوند به همه ریز و درشت زندگی شما عالم است و حکیمانه و خردمندانه حکم می‌کند و به شما دستور می‌دهد و این‌گونه، هدف‌های متعالی شما که همان غنای اقتصادی و استقلال است فراهم می‌آید.
اصول اثباتی اقتصاد مقاومتی
برای اقتصاد مقاومتی که بتواند دو کارکرد قوام ‌بخشی برای جامعه و مقاومت در برابر شرایط سخت طبیعی و غیرطبیعی چون جنگ و تحریم‌های اقتصادی داشته باشد، باید اصولی را مراعات کرد که شامل اصول اثباتی و اصول منفی است. مراد از اصول اثباتی اصولی است که به ما می‌آموزد چگونه عمل کنیم تا به اقتصاد قوامی و مقاومت دست یابیم؛ اصول منفی یعنی اصولی که باید در حوزه آسیب‌شناسی به آن توجه داشت و اجازه نداد تا در جامعه و اقتصاد رخنه کند.
البته اصول اقتصادی که باید به آنها توجه داشت تنها در یک مرتبه از عمل اقتصادی نیست، بلکه همه ابعاد و مراتب و مراحل اقتصادی را دربرمی‌گیرد؛ به این معنا که از پیش از تولید تا پس از مصرف را شامل می‌شود. پس اگر عمل اقتصادی شامل تولید و توزیع و مصرف باشد، نه تنها به بخش تولید که عمل صرف اقتصادی است بنده نمی‌شود بلکه فراتر از تولید به مسایل پیش از تولید یعنی منابع و ثروت و پس از مصرف یعنی مسایل پسمانده‌ها نیز توجه می‌شود.
مهم‌ترین اصولی که باید در حوزه اثباتی به آنها اشاره کرد اصول زیر است:
۱- توزیع عادلانه ثروت: یکی از مهم‌ترین اصول اقتصاد مقاومتی، توزیع عادلانه ثروت جامعه است. هر جامعه‌ای دارای ثروت‌های خدادادی از زمین، آب، خاک، جنگل، گیاهان، جانوران، معادن و کانی‌ها و مانند آنهاست که بشر در تولید آنها نقشی نداشته است. اینها ثروت‌های خدادادی و نعمت‌های الهی است که همگان در آن سهیمند و هیچ تفاوتی میان کسی با کسی نیست. از همین رو در حوزه انفال، همگان از حقوق برابر برخوردارهستند و کسی نمی‌تواند آن را به نفع خود یا گروه و جناح و حزبی مصادره کند. خداوند در آیات قرآن یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌های رهبران جامعه را توزیع عادلانه ثروت های خدادادی معرفی کرده است. (انفال، آیه ۱؛ ، آیه ۷) البته انفال می‌تواند شامل بخشی دیگر از ثروت‌ها مانند ثروت و اموال تولید انسانی نیز باشد که به هر طریقی در اختیار جامعه قرار گرفته است. در این گونه اموال همگان برابرند و هیچ کس حق اولویتی ندارد. بنابراین، بر دولت و رهبران جامعه است تا منابع ملی چون نفت و گاز و یا ثروت به دست آمده از آنها را به طور مساوی در اختیار جامعه قرار دهند. در این صورت است که اقتصادی مقاومتی می‌تواند شکل گیرد، زیرا همه جامعه در عمل اقتصادی مشارکت فعال خواهند داشت.
۲- کار اقتصادی و ارزش افزوده: البته ثروت به تنهایی نمی‌تواند تولید ثروت کند مگر آنکه عمل اقتصادی در کنار آن باشد. از همین رو در آموزه‌های قرآنی بر عنصر کار تاکید شده است. از نظر قرآن اصولا انسان یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌ها و تکالیفی که به عنوان انسان برعهده دارد، کارکردن است. آیات بسیاری بر نقش کلیدی کار در تولید ثروت و کسب نعمت و افزایش قدرت اقتصادی بشر تاکید دارد. خداوند در آیات قرآنی بیان می‌کند که هر آنچه که نیاز بشر برای فعالیت اقتصادی است در اختیار بشر قرار داده شده است. این انسان است که باید با کار و فعالیت اقتصادی آن منابع را برای بهره‌گیری بهتر و آسان‌تر تغییر دهد. (هود، آیه ۶۱؛ نحل، آیه ۱۴: اسراء، آیات ۱۲ و ۶۶؛ قصص، آیه ۷۳؛ روم آیه ۴۶؛ جاثیه، آیه ۱۲؛ جمعه، آیه ۱۰؛ ملک، آیه ۱۵)
بنابراین، آن‌چه در اقتصاد مقاومتی به عنوان یک اصل باید مورد توجه قرار گیرد، کار و عمل اقتصادی است تا آن ثروت و منابع خدادادی به یک کالا تبدل شود که ارزش افزوده آن بیشتر از پیش باشد. بنابراین، خام‌فروشی نفت یا معادن و کانی‌های دیگر، نمی‌تواند یک عمل اقتصادی در چارچوب اقتصاد مقاومتی باشد، بلکه باید با تغییراتی که بشر در آن انجام می‌دهد و با کار و عمل اقتصادی، آن را تبدیل به کالایی بهتر و گران‌تر کند و این‌گونه بر ثروت جامعه بیفزاید.
۳- عدالت خدماتی در توزیع: پس از آنکه ثروت خدادادی با کار اقتصادی به کالایی با ارزش افزوده تبدیل شد، باید در توزیع و در مرحله خدمات نیز عدالت رعایت شود. بر همین اساس اموری چون مراعات در توزین بسیار مورد تاکید قرار می‌گیرد؛ زیرا مراعات وزن و پیمانه در هنگام خرید و فروش که یک عمل خدماتی در حوزه اقتصاد است می‌تواند عدالت را تامین کند و جلوی ظلم و ستم را بگیرد. (انعام، آیه ۱۵۲؛ رحمان، آیه ۹؛ حدید، آیه ۲۵)
از نظر آموزه‌های قرآنی اگر عدالت توزیعی در هنگام خدمات مراعات نشود، اقتصاد از درون دچار فروپاشی می‌شود و جامعه در نهایت دچار رکود اقتصادی و تورم و مانند آن می‌شود و زمینه رشد و شکوفایی آن سلب شده و دیگر نمی‌تواند اقتصاد قوام‌بخشی داشته باشد چه رسد که بتواند در برابر مشکلاتی چون جنگ و تحریم‌های اقتصادی مقاومت کند و جلو حملات اقتصادی دشمن را بگیرد.
۴- گردش آزاد ثروت: از دیگر اصول اقتصاد قوام بخش و مقاوم، گردش آزاد ثروت است. در حقیقت ثروتی که در اختیار جامعه است باید به گونه‌ای باشد که در اختیار همه جامعه قرار گیرد و همواره در جریان و گردش باشد؛ گردش ثروت از نوع انفالی و یا ارزش افزوده‌ای که پس از کار اقتصادی به دست می‌آید، می‌تواند شادابی اقتصادی را به دنبال داشته باشد؛ زیرا همگان احساس نقش کرده و خود را مسئول در برابر اقتصاد دانسته و برای افزایش آن تلاش و کار می‌کنند. (توبه، آیه ۳۴؛ ، آیه ۷)

انس با قرآن


در این فـضای آلوده مـادیات، شایسته است در دریای بی کـران معنویت قـرآن کریم شنا کرد، تا از پلیدی های دنیا پاک شد و این، جز با انس مدام با این کتاب آسمانی ممکن نیست.

تلاوت، مقدمه انس با قرآن

قرآن، کلام پروردگار مهربان است. خواندن و نگاه به آیات آن، زنگار را از دل می زداید و انسان با تلاوت هر آیه، پله ای از نردبان معنویت را طی می کند. این تـلاوت، خود زمینه انس را فراهم می آورد.مقام معظم رهبری مدّ ظله در این باره می فرماید:

من بارها گفته ام، باز هم می گویم: ما تلاوت برجسته قرآن را در این کشور دنبال می کنیم، برای این که اُنس با قرآن و تلاوت قرآن در بین مردم عمومیت پیدا کند. عزیزان من! باید با قرآن اُنس پیدا کنید.1

صوت زیبا، زیور قرآن

تلاوت اگر زیبا باشد، در اعماق وجود انسان بیشتر نفوذ می کند. در روایت، صوت خوش زیور قرآن معرفی شده است. امام صادق7از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود:

لِکلِّ شی ءٍ حِلیه وحِلیه القرآنِ الصَّوتُ الحَسَنُ؛2

هر چیزی زیوری دارد و زیور قرآن، صدای خوش است.

مقام معظم رهبری مدّ ظله درباره تلاوت زیبا می فرماید:

البته تلاوت قرآن با صدای خوش، کار بسیار خوبی است. روایت دارد که امام سجاد علیه السلام هم درباره امام سجاد علیه السلام دارد و هم درباره امام باقر علیه السلام وقتی تلاوت می کردند، کسانی که از نزدیک محل تلاوت ایشان می گذشتند، زانوهایشان می لرزید و سست می شد و نمی توانستند حرکت کنند. می ایستادند تلاوت قرآن را گوش می کردند و وقتی حظّ خودشان را می بردند، به راهشان ادامه می دادند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با آداب که شیوه خاصی دارد، موسیقی خاصی دارد، روش خاصی دارد، امور لازمی است. این ها انسان را نزدیک می کند؛ اما کافی نیست. اگر بخواهیم تشبیه کنیم، این طور می گوییم: قرآن را به صورت بنای مُعْظمی، دارای سالن ها و حجره ها و زوایای گوناگون و اعماق فراوان در نظر بگیرید. این عمارت وسیع و عظیم، سردر و مدخلی دارد. اگر آن مدخل را زیبا ساختیم، مردم برای ورود در آن عمارت، تشویق می شوند. مدخلِ آن بنای رفیع، همین تلاوت های زیبایی است که این جا خواندند. کاشی کاری دَمِ در، این تلاوت است. حال وارد شوید. این کاشی کاری، بسیار لازم است. این زیباسازی تلاوت، امر لازمی است.3

البته باید قاری به این نکته توجه داشته باشد که تلاوت او، فقط تلفیق آهنگ ها نیست؛ بلکه برجسته سازی معنا، از رسالت های هنری او به شمار می آید. رهبر انقلاب مدّ ظله، این نکته را چنین بیان می فرماید:

اشکال [دیگر] این است که وقتی قاری و تلاوتگر ما، تلاوت می کند و این لحن های زیبا و آهنگ های خوب را فرا می گیرد و می خواند، تصور کند که کار او فقط همین تلفیق آهنگ ها و بیان این الفاظ، با صدای خوش و با آهنگ خوش است. این هم یکی از اشکالات است که اگر پیش بیاید، ضرر دارد. قاری ما وقتی قرآن را تلاوت می کند، باید آن چنان تلاوت کند که گویی قرآن را دارد نازل می کند به قلب مخاطب؛. شما باید قرآن را به گونه ای تلاوت کنید که گویی این مفاهیم قرآنی و آیات کریمه ی قرآن، در حال نازل شدن بر قلب مخاطب است. آهنگ ها را با مضامین منطبق کردن و از آهنگ برای برجسته کردن معنا و مضمون آیه کمک گرفتن. این آهنگ ها و این نغمه های قرآنی، مهم ترین هنرش این است که بتواند کمک کند به این که آن مضمون برجسته شود و در ذهن مخاطب بنشیند.4

تهذیب، راه انـس با قرآن

همنشینی با قرآن، سنخیتی خاص می طلبد. در قرآن آمده است:

لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ؛5

جز پاکان نمی توانند به آن دست زنند [دست یابند].

امامان معصوم:در حد اعلای طهارت، عدل قرآن محسوب می شوند. هر شخص دیگری که بخواهد با این اقیانوس بی کران ارتباط برقرار کند، باید آلودگی گناه را از جان خود پاک کند.

رهبر فرزانه انقلاب مدّ ظله می فرماید:

با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه، براق و بی زنگار، تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند. این، همیشه و برای همه نیست؛ برای کسانی است که دلشان را با صفای باطن و نفس پاکیزه کنند؛ با ایمان، با باور و با قبول با قرآن مواجه شوند، والّا کسانی که دل معاند دارند، بنای برنشنیدن و نفهمیدن دارند، نوای قرآن، کلام قرآن و پیام قرآن در دل آن ها اثری نمی کند.

وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیهِمُ الْمَلائِکه وَ کلَّمَهُمُ الْمَوْتی وَ حَشَرْنا عَلَیهِمْ کلَّ شَی ءٍ قُبُلاً ما کانُوا لِیؤْمِنُوا إِلاَّ أَنْ یشاءَ اللهُ.6

اگر برای برخی افراد، زمین را به آسمان بدوزی، این دلِ ناباور و زنگار گرفته، نزدیک نمی شود و ایمان نمی آورد؛ لذا قرآن را می خواند، اما به قرآن نزدیک نمی شود.7

آثار انس با قرآن

انس با کلام الهی دارای آثاری است. برخی از آن ها عبارتند از:

الف. پاسخگویی به مسائل

یکی از دغدغه های ما پاسخگویی به سوالات ما است همچنین زندگی، توأم با مشکلات است و انسان، در پی راه حل آن ها است. یکی از آثار انس با قرآن، ارائه همین راه حل ها است. مقام معظم رهبری مدّ ظله در این باره می فرماید:

البته هنوز خیلی فاصله است تا آن جا که همه ملت ما، همه جوانان ما، مرد و زن ما، با قرآن انس پیدا کنند. وقتی انس با قرآن پیدا شد، آن وقت این مجال به وجود خواهد آمد که انسان از قرآن استفتا کند، سخن قرآن را در زمینه مسائل گوناگون زندگی بخواهد و بشنود. این، در سایه انس با قرآن انجام خواهد گرفت، والّا این گونه نیست که هر کس قرآن را بدون هیچ انسی باز کند و یک مطلبی را از درون آن پیدا کند؛ نه، خیلی اوقات قرآن دست نمی دهد. دل نمی تواند خود را به مفاهیم قرآنی و معانی قرآنی نزدیک کند؛ ولی انس که باشد، این عملی خواهد شد. پس این ها مقدمه برای انس با قرآن است.8

رهبر معظم انقلاب مدّ ظله، جایی دیگر، اسباب بازگشایی گره ها را تدبر در حکمت های قرآنی دانسته و چنین توصیه می کنند:

باید به قرآن نزدیک شد. شما جوان های عزیز و همه جوان هایی که این حرف را در سرتاسر کشور می شنوید، بدانید در قرآن حکمت هست، نور هست، شفا هست. عقده هایی که بر اثر چالش های موجود مادی دنیا در دل و جان انسان به وجود می آید، سرانگشت حکمت قرآنی می تواند همه این عقده ها را باز کند. این، واقعیت است. دل ها را باز می کند، شرح صدر می دهد، امید می دهد، نور می دهد، عزم راسخ برای حرکت در صراط مستقیم می دهد. با قرآن باید مواجه شد و این ها را گرفت.9

جوانان، سرمایه انسانی یک جامعه به شمار می آیند. ایجاد تحریف و شبهه در اعتقادات این گروه، از سلاح های دشمن است و راه مبارزه با این حربه، انس با قرآن می باشد. رهبر معظم انقلاب مدّ ظله می فرماید:

اگر جوان مسلمان با قرآن اُنس پیدا کند و فرصت تدبّر در قرآن را به خود بدهد، بسیاری از شبهات دشمنان بی اثر خواهد شد.

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

یک دانشجوی اعصاب داغون داروخانه انلاین دانلود خلاصه کتب دانشجویی IE - صنایع وبلاگ وادی علم طراحی سایتی بهتر مجله خبری شرکت درخشان قصر سفید (باراد) معرفی بهترین محصولات جی پی اسی جمال حاجی آقا تبار.....